توی زندگی هر کس حتی قویترین آدم ها یه چیزایی وجود داره که هر کاری بکنن و بخوان ازش فرار کنن فایده نداره مثل بالا رفتن مورچه از تله ی مورچه خوار  کوشش باطل هست و مجددا برمیگردن به همون چیزی که خواستن ازش فرار کنن این جاست که آدم باورش رو حتی به خودش هم از دست میده وقتی به خودت قول میدی و سعی می کنی با شمارش یه سری اتفاق ها یه سری چیزهارو تو وجودت سرکوب کنی  ولی فقط یه لمس یه نگاه یه اتفاق  ناگهانی تورو از هرجایی که هستی پرت می کنه به اون جایی که بنا به دستور عقل یا غرورت ازش فرار می کردی

من بارها تو زندگیم گرفتار این حادثه شدم تو حصاری قرار گرفتم که گریز از اون در گرو پاک شدن ذهن و قلبم از یک سری چیزهاست که تقریبا محاله . . .