انسان به تعریف استاد شریعتی
1-انسان یک موجود اصیل است و دارای یک جوهر نوعی شریف
2-انسان یک اراده مستقل است این بزرگترین قدرت خارق العاده و غیرقابل تفسیر در اوست یه این معنی که طبیعت تاریخ و جامعه خودر را تابع خود کرده است
3-انسان یک موجود آگاه است به این معنی که با قدرت شگفت انگیز تفکر واقعیت جهان خارج را می فهمد پنهانی های پوشیده از حس را می فهمد و هر واقعه یا واقعیت را می تواند تجزیه و تحلیل کند در سطح محسوس ها و معلول ها نماند و به ماوراء محسوس پی ببرد و از معلولی به سوی علت استدلال کند(اگر تمام دنیا کمر به نابودی انسان ببند باز هم انسان موجودی شریف است چون جهان از اینکه انسان را نابود می کند آگاه نیست اما انسان می فهمد که نابود می شود)
4-انسان یک موجود خودآگاه است یعنی تنها موجودی که نسبت به خویش علم حضوری دارد میتواند خود را به عنوان یک موجود مستقل از خویش مورد بررسی قرار دهد تجزیه و تحلیل کند بشناسد ارزیابی کند و در نتیجه تغییر دهد
5-انسان یک موجو آفریننده است این آفرینندگی که با کار وی آمیخته است اورا کاملا در برابر طبیعت قرار می دهد و در کنار خدا این آفریندگی وی را داری این قدرت خارق العاده کرده که بتواند از اندازه های طبیعی وجود و امکانات طبیعی خویش فراتر رود او به یک شگفتی وسعت نامحدود وجودی بخشد و اورا به آنچه طبیعت به وی نداده است برخوردار سازد همین قدرت را در درون طبیعت به وی می دهد و آنچه را می خواهد و در طبیعت وجود ندارد در مرحله نخستین ابزار می سازد و در مرحله دوم هنر را
6-انسان یک موجود آرمان خواه یا ایده آل پرست است به این معنی که هرگز در برابر آنچه که هست تسلیم یا متوقف نیست می کوشد تا آنرا به صورت آنچه که باید باشد تغییر می دهد و بدین صورت است که ایده خویش را بر واقعیت تحمیل می نماید و بدین گونه است که نه تنها همواره در حال حرکت است به سوی کمال بلکه برعکس سایر موجودات زنده مسیر تکامل خویش را خود تعیین می کند و از بیش نسبت بدان آگاهی دارد.آرمان خواهی بزرگترین عامل حرکت و تکمیل آدمی است و او را وا می دارد تا هرگز در حصار محدود و ثابت واقعیت موجود در طبیعت و در زندگی ساکن نشود و همین نبرد است که او را همواره به تفکر ،کشف،کنجکاوی،ابتکار و خلق مادی و معنوی وا می دارد
7-انسان یک موجود اخلاقی است در این جا مبحث بسیار مهم ارزش پیش می آید ارزش عبارت است از رابطه میان انسان و یک پدیده یک رفتار و یک عمل و یک حالت که در آن انگیزه ای برتر از سود مطرح است و از این روست که آن را نوعی رابطه قدسی می توان نامید که با حرمت و پرستش عجین است تا آنجا که در این رابطه انسان حتی وجود خویش را برای وقف کردن و یا فدا کردن موجه احساس می کند