اون چیزی که عنوان  انتخاب کردم شاید کمی اغراق باشه ولی بنظرم مغایر با چیزی هست که قانون تعریف شده

در این باره مثال و درد دل های مختلی وجود داره که به علت طولانی شدن از ذکر اونها معذورم و فقط به موردی می پردازم که برای خودم اتفاق افتاد

موضوع کوچک تر از اونی هست که راجبش بحث شه

پنج شنبه هفته پیش تو یکی از فلکه ها ماشین منو به علت آلودگی صوتی به پارکینگ منتقل کردن اما نکته ظریف این بود که سیستم پخش ماشین من در حدی نیست که باعث آلودگی بشه و نکته ظریفتر اینکه طوری با حرص این کار انجام شده بود که من حس کردم مامورین محترم ساعت ها منتظر من بودن

حرفی نیست به هرحال کاری بود که شده ولی وقتی نیم ساعت دیگه همراه پدرم که به عنوان ریش سفید پیش مامورین مستقر در فلکه رفتیم با جواب اینکه موضوع از دست ما خارج شده و ماشین تو سیستم ثبت شده مارو برگردوندن.صبح روز شنبه وقتی برای پیگیری بیشتر پیش رئیس محترم کلانتری رفتیم ایشون با رویت من قبل اینکه کلامی رد و بدل بشه صریحا دستور تهیه گزارش و انتقال پرونده به مفاسد رو دادن و متاسفانه توضیحات من نه تنها موثر نبود بلکه با د ریافت توضیحی از رئیس کلانتری که گویای گله و نارضایتی از وضع خستگی پنج شنبه بابت ایستادن در فلکه بود تا حدودی متوجه شدم که ناراحتی رئیس از وضع مذکور بی تاثیر در وضعیت بوجود اومده نبوده

باز هم حرفی نیست فقط نکته قابل سوال این بود که چرا در حالی که من علم به این موضوع داشتم که هنوز ماشین داخل سیستم ثبت نشده و گزارشی هم رد نشده چرا باید با این عبارت که کاری از دست ما بر نمیاد و فقط و فقط سردار محترم استان توانایی دستور آزاد سازی ماشین رو داره

که صداقت در اون شرایط بیشتر قابل هضم بود تا این حرفها

فکر میکنم کمی شخصیت شناسی تو برخورد با شهروند مهم باشه و اینکه همه رو با یه دید نگاه کردن خوب نیست.واسه گوشزد به من همین که باعث شد اونوقت شب پدر پیرم از خواب بیدار شه و با نگرانی خودش رو به کلانتری برسونه برای تکرار نشدن قضیه کافی بود.

بهرحال من طی مراجعه چندروزه به این مراکز متوجه شدم که واقعا در صورت نبودن و عدم اجرای قانون چه وضعی پیش میاد و همین جا از همه مامورین زحمتکش نیروی انتظامی که هدفشون ایجاد امنیت و آرامش هست تشکر می کنم