یکی از دغدغه های ثابتم اینه که چرا باید قضاوت دیگران فقط از راه واژه هایی باشه که جایی برای موندن ندارن و به سر  حد انفجار رسیدن

چظور میشه از روی واژه های عصبانی به ماهیت پی برد؟

یه عالمه حرف تو دلمه ولی راستش خجالت می کشم چیزی بنویسم،چون میدونم مثل لحظه های مستی این حس و حالم فراموش شدنی هست و دوباره به همون کالبد امروزی بودنم برمیگردم....

          پیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویش     

                                                   که مگو حال دل سوخته با خامی چند