بعضی غم ها یه اتفاق نیستن.نمیشه بی تفاوت از کنارش رد شد و گفت : حالا مگه چی شده ؟

میشه فهمید باید تا آخر عمرت تحملش کنی این چیزی هست که عذاب آوره

نمیشه تو همچین غمهایی خوشبین بود و با خودت بگی حالا یه روز درست میشه

شایدم درست بشه ولی مطمئنا جاشو با چیز دگه عوض میکنه

من چقدر از این غم ها دارم

تنها چیزی که منو تسلی میده اینه که یه روزی غم ها که نه ولی عمرم تموم میشه این تنها دلخوشیه منه

هیچ چیز اندازه تلاش برای مطلوب کردن دنیا مضحک نیست همیشه یک جای کار می لنگه

نه اینکه آدم تلخ افسرده و گوشه گیری باشم فقط آدمی هستم برای دلخوشی دیگران . . .

کاشکی یکبارگی نادانی شدمی تا از خود خلاصی یافتمی . . .

این خلاصه ترین چیزی بود که می تونستم بگم